سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موقتا عنوان ندارد

ظرفیت آدما محدوده !!؟

مظاهر دیدگاه

این فیلم­ها را دیدید که طرف همه­چی داره؟!! از پول، ماشین و خونه تا اسلحه خودکار، نیمه خودکار و بازوکا، از اون طرف یک خانم خوشگل(اگه بشه گفت خوشگل)، دو تا، فقط دو تا بچه، تپل، گوشتی، سالم و شلوغ. همون زندگی که خیلی­ها آرزوش را دارند ... این یک رویای آمریکایی است ... ولی واقعیت اینه که ما این تیپی نیستیم. شخصیت و امکانات ما محدوده. اونا تو فیلماشون بدون محدودیت به اهدافشان می­رسند(وجود یه فرشته نجات الزامی است!) ولی ما اگر بخواهیم به اهداف زندگیمان برسیم، باید به کمبودها و محدودیت­ها توجه کنیم. ناتوانی، نبود امکانات و تخصص، اینها واقعی هستند. وقتی که وقت کم داریم، و کار برای انجام دادن زیاده، مشغول شدن به کارهای اضافه و بی­هدف، خطا به نظر میرسه. وقتی وقت کمه و کار زیاد، باید بی­خیال حاشیه شد، یه راست رفت سراغ اصل مطلب.

 

وقتی هنوز مهمترین وظیفه ما انجام نشده، وقتی هنوز نهضت جهانی اسلامی و حکومت عدل الهی به سرانجام نرسیده، چرا باید به چیزهایی بپردازیم که ارزشی ندارند. حاج آقا عرفان، برای ما از برنامه­های غرب گفتند، از فرهنگ برهنگی و اینکه ما نباید در این دام بیفتیم. خیلی زیبا این مطلب را برای ما تشریح کردند. برنامه طولانی و سنگین غرب برای واگرایی ما از ارزش­هایمان ... حالا فرض کنید یک جوان شیعه به جای ایجاد زمینه­های سعادت خودش و انسان­ها، دنبال فیلم، مد لباس و زرق و برق دنیا باشه، کی وقت می­کنه برای اسلام، امام زمان عج­تعالی­فرجه­الشریف حرکت کنه. خودمان را گول نزنیم! توان و امکانات ما محدوده. برخلاف فیلم­های برادر استیون سیگال، جکی­چان و آرنولد عزیز که اگر نبودند، جوان­های ما به چه وسیله­ای با فرهنگ غنی برهنگی، آشنا می­شدند؟

حرفم اینه، وقتی که ما محدودیت زمانی، مکانی، استراتژیک، تاکتیکی، نیروی انسانی و تجهیزاتی داریم، دیگر چرخیدن تو سایت­های و کانال­های مختلف درسته؟ همین سایت­های معمولی و کانال­های معمولی را می­گویم!! اون بد بدا را نمی­گم، اونا که جای خود دارند. حال دادن چند ساعته یا شاید چند روزه به بروبچز خیابون ولی عصر، به خاطر یه تیشرت، یا کفش درسته؟ خیلی از این کارها علافی است، خرید کردن چیزه خوبیه، آدم چیز نو بخره خوبه. ای بابا، خودتون می­دونید چی میگم، بی­خیال شین، نباید همه چیز را توصیف کنم که!! تو گیرِ مد لباس، آرایش صورت و مو ... بودن، درسته؟ حتی به بهانه خوش­تیپی و جوونی کردن. دنبال این چیزها بودن ما را فقط مشغول می­کنه، فقط همین، سود دیگه­ای نداره !! و دردی را از ما، ایران، اسلام و انسان­ها حل نمی­کنه ...

«چه خوبه انسان، زندگیش ساده باشه»
«چه خوبه انسان، فقط دنبال آرمان­هاش باشه»
«چه خوبه انسان، همیشه متعادل باشه»
ظرفیت ما از خیلی جوانب محدوده، از همون یه ذره درست و کامل استفاده می­کنیم؟

محدود نوشت:
1. اقای عرفان، در مراسم یاران معرفت، که به همت دفتر توسعه وبلاگ دینی برگزار شد، صحبت فرمودند. چکیده سخنرانی در قسمت ادامه مطلب.
2. من هم مثل شما لباس خوب می­پوشم، فیلم نگاه می­کنم، به تیپ موهام و صورتم حساسم، معتاد اینترنتم!!
3. تو شهرهای بزرگ این مشکل را خیلی داریم. مخصوصاً سوسول مذهبی­ها. خیلی جالبه که بدجور توجیه می­کنیم از احادیث و ایات قران میگن ولی نصفه و هر طور دلشون بخواد به دین و امام­ها حال میدن.
4. برادر و خواهرهای گرامی، همه اینها که گفتم، خودم توش گیر دارم.
5. عشق است، هر کس که با خدا زندگی کنه.

سخنرانی آقای عرفان از مدرسین حوزه علمیه قم در مورد هجوم فرهنگی. و روش مقابله با آن ذر جمع حدود 90 نفر از وبلاگ نویسان طلاب و دانشجویان. مدرسین حوزه و اساتید دانشگاه. http://diniblog.com/
می­خواهیم در مورد تهاجم فرهنگی صحبت کنیم. فرهنگ 200 نوع تعریف شده است. مشهورترین و کاملترین تعریف "مجموعه دانش­ها و بینش­ها، ارزش­ها و منش­ها یک ملت را فرهنگ می­گویند".
هر علمی و دانشی مخصوص کشور خاصی است. مثلا طب سوزنی دانش مخصوص کشور چین است. ما گسترده­ترین دانش را داریم، علم صرف و نحو، فلسفه و حکمت عمده دارایی علمی ماست.
تهاجم به بینش­های ما، تهاجم فرهنگی است. کلمه تهاجم از باب تفاعل است که دو طرفه بودنِ هجوم را نشان می دهد. ولی اینگونه نیست و ما یک طرفه (از سوی مقابل) مورد هجوم هستیم. پس بهتر است بگویم هجوم فرهنگی. هجوم به منش­های ما، کمرنگ کردن یا تمسخر آن، هجوم فرهنگی است.
در کشورهای غربی کلاه برداشتن نشانه احترام است، موقع ورود به کلیسا به نشانه احترام کلاه را برمی­دارند ولی در کشور ما کفش­ها را درمی­آوریم. اینها تفاوت­های منشی ملت­ها است که بسمت کمرنگ شدن پیش می­رود. و رسانه­ها نقش بسزایی در نابودی این منش­ها دارند.
هجوم فرهنگی یعنی هجوم به دانش، بینش و ارزشهاو منشها ...
ابزار حمله نیز تلویزیون اینترنت فیلم و رسانه­ها است.
محتوای هجوم فرهنگی از دو بخش اصلی تشکیل شده است: شبهات و شهوات.
اول ببینیم اینها چگونه در بین ملل خودشان عمل کرده اند. غربی کوشیده است آرام آرام برهنگی را ترویج کند و برهنه کنند و برهنه شوند. برهنگی اول در ادبیات داستانی نمود پیدا کرد، با بیان مسائل جنسی و چیزهایی که نباید گفته شود، این برهنگی "برهنگی ادبی" است.
سپس برهنگی هنری با استفاده از هنزهای تجسمی و نمایشی مثل مجمسه سازی و رقص. و سپس برهنگی ورزشی مثل اغلب ورزش­های غربی، که با ورزش­های شرقی کاملا تفاوت دارد. در ورزشهای شرقی بدن کاملا بوسیله لباس پوشیده می شود ولی مثلا در والیبال و بسکتبال اینگونه نیست. برهنگی معماری تقریبا جدیدترین مرحله است که در کشور ما کورکورانه در حال انجام است.
مثل آشپزخانه اُپن، برداشتن حائل و پوشش بین پذیرایی و حال(نشیمن)
گفتیم که هجوم فرهنگی بوسیله ایجاد شبهات و گسترش شهوات به اهداف خود می­رسد.
برای جلوگیری از گسترش شهوات دو راهکار وجود دارد: «گریز» و «ستیز»
برای بهتر مشخص شدن مفهوم گریز یک مقدمه نیاز است. به شهادت احادیث و تحقیقات دانشمندان،‌ مردها بیشتر از راه چشم، تحریک می­شوند. بهترین راه برای مقابله با هجوم فرهنگی،‌ گریز چشم است از بعضی چیزها که هجوم فرهنگی است، مثل فیلم­ها، سایت­ها و نوشته­ها. در احادیث داریم که «القلب مصحف البصر» کتاب قلب با دیده، نوشته می­شود.
اگر چشم را بستیم روی چیزهای بد، آرامش قلبی و روحی خواهیم داشت. اگر مواظب چشم نباشیم دچار بحران قلبی و روحی می­شویم. اگر می­خواهیم تمرکز داشته باشیم، باید از لحاظ قلبی آرام باشیم. رئیس جمهور هند آقای ابوالکلام، پدر فیزیک اتمی هندوستان، و مدتی است که به دین اسلام مشرف شده اند. در یکی از مصاحبه­هایشان گفتند که بیش از 50 سال است که فیلم ندیده­اند. آنهایی که نگاه می­کنند دیگر نمی­توانند بازیگر و تهیه کننده باشند. وقتی تماشاچی باشیم دیگر بازی کردن و فعالیت و حرکت معنا ندارد. چون فقط تماشاچی هستیم.
به نظر من امروز عصر، عصر تماشا است. تو خیابون ما غرق تماشا می­شویم، ویترین مغازه­ها، آدم­ها، تبلیغات و اجناس متنوع و لوکس. توی خانه هم تلویزیون و اینترنت ما را غرق می­کند. این موقع مرگ ما فرا می­رسد چون این تماشاها ما را غرق می­کند و در واقع ما را از حرکت باز می­دارد و این یعنی مرگ.
بعد از افطار که وقت دعا و مناجات و لذت بردن از نعمت یک روز روضه است را ول می­کنیم و ماشاا... به مالزی می­رود را نگاه می­کنیم ... این فیلم تمام می­شود می رویم سراغ شبکه دیگر ...
ما یه برنامه باید داشته باشیم، باید گریز از این تماشاگری داشته باشیم. بزرگان شرق و غرب را ببینید که چگونه عمل کرده­اند. آیت الله بروجرودی 20 سال در مدرسه صدر اصفهان درس می­خواندند و تدریس می­کردند، در مسیر مدرسه یک بازارچه کوچک است که دو طرف گذر مغازه است. یکی از این مغازه دارن میگفت: قسم می­خورم که ایشان در طول این 20 سال که از اینجا رد می­شوند، یک بار هم به داخل مغازه­ی من نگاه نکردند.
هم چنین پروفسور لویی ماسونیو فرانسوی، وقتی یکی از شاگردان در مورد نورافکن­های قوی و مشهور برج ایفل صحبت کردند با تعجب گفتند: مگر برج ایفل نورافکن دارد.
اگر می­خواهیم، به آرامش فکری و روحی، نزدیکی به خداوند و تمرکز دست پیدا کنیم، باید گریز از تماشاگری و حرکت به سمت بازی­گردانی و تهیه کنندگی را در دستور کار قرار دهیم.


بخش دوم مقابله با شهوات و شبهات، ستیز است. که شما دوستان طلبه و دانشجو به آن مشغول هستید. به این نکته توجه داشته باشید که وقتی نمی­توانیم ستیز کنیم(قدرت علمی و امکاناتش را نداریم) بیاد روند گریز را داشته باشیم.
ستیز دو رویکرد دارد. یکی پاسخ به سوالات، که الحمدالله شما در آن موفق وارد شده­اید. دوم رویکرد ایجاد سوال است، که یک رویکرد جدید است. یکی از علمای شیعه 1000 سوال از سنی­ها و وهابی­ها پرسیده است که آنها به اینها پاسخ بدهند. به جای اینکه ما به شبهات آنها پاسخ بدهیم.
پاسخ به سوالات دفاعی است و کار ساده­ و سطحی­تری است ولی ایجاد سوالات یک حمله است و کارآمدتر خود را نشان داده است و سختی­های خاص خودش را دارد. امیدوارم دوستان به سایت­ها و نوشته­های غیرضروری توجهی نداشته باشند و از آنها بگذرند، سعی کنید تا جایی که امکان دارد، وارد محدوده­های غیرضروری نشوید تا بتوانید آنجا که موثر و مفید هستید فعالانه حضور داشته باشید. اگر می­دانید رفتن و خوادن مثلا فلان وبلاگ یا وبلاگ سایت شعر یا داستان و  وبلاگ یا سایت شبهه، غیر ضروری است. وارد نشوید.
والسلام


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (12) ، بازدید دیروز: (46) ، کل بازدیدها: (271581)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ